۱۳۸۹ مرداد ۳, یکشنبه

رگ سرخی به تن بوم/ملیحه صباغیان

این نقد در شماره ی 91 (شهریور 1389)هفته نامه ی بین المللی هنرمند(نشریه ی تخصصی ادبیات) در صفحه ی 29 منتشر شده است
رگ سرخی به تن بوم
نویسنده: ملیحه صباغیان
چاپ اول
1650 نسخه
انتشارات ققنوس
312 صفحه/قیمت 5200 تومان
afshinmashori@yahoo.com
رگ سرخی به تن بوم رمانی است در 9 فصل و 312 صفحه، داستان در باره ی زندگی خانم جوان و هنرمندی است که در زندگی خانوادگی دچار چالش هایی شده است.
قصه از پشت چراغ قرمز یک چهار راه شروع می شود و نویسنده آرام آرام شخصیت ها را وارد داستان می کند.
ترانه ی رویایی دختر هنرمند خانواده ای تحصیلکرده در ازدواج اولش شکست خورده و با سپردن تنها فرزندش که از ازدواج با سینا دارد به خانواده ی همسرش، ناچار به خانه ی پدری باز می گردد و در محل کار سابقش به کار مشغول می شود.
مهندس پورنیا به همراه پسرش کامران برای انجام پروژه ای مشترک به محل کار ترانه ی رویایی می آید و در فعل و انفعالاتی سریع، کامران عاشق ترانه می شود و ترانه نیز بعد از مدتی به این عشق جواب مثبت می دهد.
خانواده ها از ماجرا با خبر می شوند و قرار ازدواج گذاشته می شود. بعد از نامزدی ترانه و کامران ناگهان همسر سابق ترانه(سینا) با فرزندشان به منزل انها می آید و پسرشان(سهراب ) را به خانواده ی ترانه می سپارد تا برای دفن و کفن مادرش( خانم فروزش) برود.
ترانه که با دیدن سهراب وارد دنیای دیگری شده است به تلفن های گاه و بیگاه کامران چندان اعتنایی نمی کند و کامران این رفتار را حاصل حضور سهراب در زندگی ترانه می داند و خود را اززندگی ترانه کنار می کشد.
رفت و آمد های سینا به منزل خانواده ی رویایی بعد از مراسم خانم فروزش نیز ادامه پیدا می کند تا جایی که می پندارد می تواند دل ترانه را برای بازگشت مجدد به زندگی مشترک به دست آورد که با سخت گیری های ترانه، سینا نیز عزم رفتن به استرالیا نزد خواهرش سارا می کند و برای دوماه به ان کشور می رود.
رفتن سینا به خارج از کشور باعث می شود ترانه روزهای خوبی را درکنار سهراب تجربه کند، ناگهان باخبر می شود که همسر سابقش برای همیشه در استرالیا خواهد ماند . ترانه خوشحال از اقامت دائمی سینا در خارج دید جدیدی به زندگی پیدا می کند و به فکر راه انداختن نمایشگاه نقاشی ای می شود که سالها در فکرش پرورانده بود.در سکانش آخر داستان مدیر شرکت محل کار ترانه به همراه کامران پورنیا وارد نمایشگاه می شوند و ماجرا به خوشی و خرمی پایان می پذیرد.
1-زاویه دید:
رمان رگ سرخی به تن بوم، از زاویه ی دید اول شخص روایت می شود و ماجرا ها از ابتدا تا انتها توسط ترانه ی رویایی بیان می گردد.
دیدگاه زنانه نویسنده : نویسنده تمام اتفاقات را ازدید بانویی نقل می کند که یک بار در زندگی با شکست مواجه شده و تلخی های کوچک زندگی را به شدت بزرگ می بیند و این نشان دهنده ی احساسات درونی اوست.
2- شخصیت پردازی:
نویسنده در پرداخت شخصیتها موفق عمل نکرده است و افراد حاضر در قصه به خوبی در جامعه قابل لمس نیستند، اگرچه می شد در پرداخت شخصیت ها دقیق تر نیز عمل کرد. به عنوان مثال رابطه ی نغمه با نامزدش شاهین چندان آشکار نیست و خانواده ی شاهین دراین میان هیچ نقشی ندارند و یا در مورد سینا به خوبی آشکار نیست که به جز فرمانبرداری از مادر، گناه دیگرش اصولا چیست؟ ویا پدر ومادر نغمه که تنها به تحصیلکرده بودنشان اشاره می شود و اینکه در سفرهایی، اقلامی را ازکشورهای مختلف به یادگار آورده اند و در تزئین منزل استفاده می کنند؛ اما به سوابق این دو اشاره ای نمی شود .
نحوه معرفی شخصیت ها:
شخصیت های داستان عموما برای پیشبرد داستان از جایی وارد می شوند که نویسنده احساس نیاز به حضورشان می کند؛ اما می شد کمی پیش از این نیز آنها را به داستان وارد کرد. به عنوان مثال به "سارا" خواهر سینا که دراسترالیا زندگی می کند کوچکترین اشاره ای نمی شود و یا خواهر بزرگتر "سوسن" نیز معلوم نیست چگونه و چطور با یک هندی تبار ازدواج کرده و اصولا چرا اینقدر فاصله بین این افراد وجود دارد.
ارتباط شخصیت ها با داستان و تاثیر انها:
در شخصیت های این داستان آدم اضافه ای وجود ندارد واین حسن قلم نویسنده را می رساند. افراد حاضر در قصه تماما وجودشان لازم است و به خط روایی داستان کمک می کنند.

3- فضا سازی:
در پرداخت مکانهای داستان نیز گاه به خوبی شاهد تصاویر ذهنی نویسنده هستیم ، آنچنان که گویی خود را به جای نویسنده تصور می کنیم، مانند تصویردفتر کار ترانه که منتظر آمدن کامران است و یا سفره ی عقد که قرار است دختر خاله ی ترانه پای ان بنشیند؛ اما درمواردی نیز بدون کمترین تصویر سازی از کنار ماجرا می گذرد که می شود به خاطر موارد مثبت بیشتر چشم از انها پوشید.

چراغ قرمز و چهار راه به عنوان نماد:
چراغ قرمز نماد ترمز، ایست و یا توقف در راهی است که در زندگی می رویم. حضور ترانه در ابتدای صبح با رادیوی روشن پشت چراغ قرمز و بوق اتومبیلهای کناری برای حرکت، می تواند نماد شروعی دوباره برای یک زندگی نو نیز باشد.
مکان وزمان داستان:
با اینکه صراحتا از زمان داستان نامی برده نمی شود؛ اما توصیف ها ما را به تهران امروز ویا حداقل تهران دهه ی هشتاد می برد و حکایت از زندگی آدمهایی دارد که هم عصرما و در شهر ما زندگی می کنند.
ضعف ها:
1- اشکالات نگارشی:
در این رمان، مانند بسیاری از کتاب های دیگری که در این سالها به دست چاپ سپرده می شوند اشکالاتی مشاهده می شود که شاید تعمدی در کار باشد؛ اما می توان با کمی سلیقه این ایرادات را به حداقل رساند .از جمله ی این مشکلات عدم استفاده صحیح از علایم نگارشی است. مانند:
آمد و در را باز کرد. پیاده شدم . در رابازکرد. "ص 39"
سرش را آورد نزدیک تر.یک دستش را ستون چانه کرد.لحنش صمیمی بود.گرم.اما دل به شنیدن نمی دادم. "ص41"
در عبارت اخیر ضمن اینکه علایم نگارشی به درستی استفاده نشده است از فعل در جای نامناسبی از جمله نیز استفاده گردیده که این درتمام طول کتاب متاسفانه تکرار می شود، می شد این جمله را به صورت زیر نگاشت:
سرش را نزدیک تر اورد، یک دستش را به چانه ستون کرد.لحنش صمیمی و گرم بود ؛ اما دل به شنیدن نمی دادم.
2-پاراگراف های بلند:
گاهی پاراگراف ها بسیار طولانی اند و بدون توقف خواننده را زیر بار عبارات و جمله ها خسته می کند، می شود گاهی بین جمله ها به خواننده فرصتی داد تا بیندیشد که منظور نویسنده در اینجا چیست
3-فضا ها:
فضاهای داستان اگرچه در جامعه ی امروز دیده می شود؛ اما خانه، اداره، هتل و تمام مکانهایی که داستان درانجا روایت می شود گاهی بیشتر برخاسته از ذهن آرمانخواه نویسنده می نماید.ت.

حسن ها:
1-تقابل سنت و مدرنیته:
یکی از محاسن رمان؛ این است که زندگی ماشینی امروز را به خوبی با جامعه ی سنتی در هم می آمیزد و تقابل سنت و مدرنیسم را خصوصا در بخش زندگی مشترک با سینا به خواننده نشان می دهد. نماد جامعه ی سنتی دیروز پدر سالاری و مادرسالاری بود و امروزه بیشتر شاهد فرزند سالاری هستیم. اگرچه هر کدام از دو حالت ایراداتی داشته ودارند؛ اما برای گذاراز مرحله ی سنت به مدرنیسم لازم است ابتدا به خوبی سنت و مدرنیته را بشناسیم آنگاه انتخاب کنیم که کدام یک نیاز امروزمان است .
2-داستان شسته و رفته :
برای نوشتن نیازی نیست کلمات قلمبه را تحویل خواننده بدهیم، " رگ سرخی به تن بوم" یک داستان ساده با روایتی نسبتا خوب است و ترتیب اتفاقات را رعایت کرده و در زمانهایی که به گذشته رجوع می کند خواننده را سر درگم نمی کند.
یک ایراد کلی به رمان هایی که به تازگی چاپ می شود:
متاسفانه سالهای اخیر در کتابهایی که به دست چاپ سپرده می شوند نوعی بی مبالاتی فرهنگی در نوشتار دیده می شود.استفاده از کلمات زشت و زننده هرچند درجاهایی نیاز محسوب می شود و ناگزیر می باید استفاده کرد؛ اما کاربرد بیش از حد این نوع ادبیات در رمان های منتشره، باعث نوعی ترویج بی ادبی نیز خواهد شد.
رمان "رگ سرخی به تن بوم"اگر چه خالی از این اشکال نیست؛ اما نویسنده سعی کرده است کمتر از این واژه ها استفاده کند. گویی این سالها تفکری پدید آمده که هرچه بیشتر از واژه های سخیف استفاده شود، نویسنده اش در جامعه به عنوان روشنفکر شناخته خواهد شد. چنانچه درنوشته های بزرگان ادبیات فارسی کنکاش کنیم، انها نیز گاهی از کلمات نه چندان موجه استفاده کرده اند؛اما کاربرد زیاد این نوع ادبیات باعث بروز هرج و مرج در حوزه فرهنگ خواهد شد.

و کلام آخر:
رگ سرخی به تن بوم رمانی است ضعیف در حد داستانهایی که باری به هر جهت احتمالا با هزینه ی شخصی نویسنده منتشر شده، اگرچه دارای داستانی ساده است؛ اما دنیایی دارد تقریبا شخصی و ادمهایش در جامعه تعدادشان بسیارکم هستند .

۷ نظر:

باران از لاهیجان گفت...

سلام و خسته نباشید خدمت شما اقای معشوری عزیز
اقای معشوری خواهش می کنم پیشوند استاد رو از جلوی اسم بنده بردارید ممنون می شم

باران از لاهیجان گفت...

بوی عطر یار دارد جمعه ها
مژده دیدار دارد جمعه ها
جمعه در خورشید ما ایینه است
وعده گاه عاشقان ادینه است
جمعه ها دل یاد دلبر می کند نغمه یابن الحسن سر می کند

اللهم عجل لولیک الفرج

میلاد حضرت حجه القائم المنتظر المهدی بر شما دوست عزیز مبارک

باران از لاهیجان گفت...

سلام اقای معشوری عزیز

اپ کردم

خوشحال می شم به سلولم سر بزنید

فربد گفت...

سلام
.
از نقد زیبایتان سپاسگزارم
.
بدرود

مرضیه گفت...

مثل فیلمها و سریالهامون دوزاری و ابدوغ خیاریه
راستی دقت کردین سالهاست اساتید سینما دیگه دست و دلشون به فیلمسازی نمیره

مثل استاد مهرجوی بیضایی کیارستمی و ...

داد گفت...

سلام به خانم مرضیه
.
بله حق با شماست/این درد مطالعه باعث شد بخوانم و نقد بنویسم /سپاس
.
اما خواندن(حتی کتابهای سطحی) بهتر از نخواندن است.
.
متشکرم

نيوشا گفت...

سلام
اين وبلاگتون تبليغاتيه !؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟