۱۳۹۳ شهریور ۵, چهارشنبه

«زنان بهترند یا مردان»


«زنان بهترند یا مردان»



افشین معشوری/ روزنامه ی فرصت امروز/ چهارشنبه29 امرداد 93



مشخص نیست موج جداسازی مرد و زن از کجا آغاز شده و هدفش چیست؛ اما مطمئنا این در ادامه ی همان «ممنوعیت استخدام زنان» در ادارت است که چندی پیش رسانه یی شد و حالا ی...کی دو ماهی است که مرتب از تفکیک جنسیتی در رسانه ها می شنویم و می خوانیم. یک روز شهردار تهران، یک روز نمایندگانی چند به حمایت از او و البته واکنش شخصیت ها و مردم؛ اما قانون چیز دیگری می گوید و هیچکدام از این اظهار نظرها منطبق بر قانون نیست. در این میان قائم مقام وزیر کشور تا حدودی ماجرا را می شکافد، مرتضی میر باقری در این زمینه معتقد است:«اگر زنان و مردان در محیطی کنار هم کار می کنند، به معنای این نیست که فعالیت آنان خلاف قانون، شرع و غیرت دینی است»اما موضوع چیست؟ انگار قرار نیست مانند «پرسش مرغ و تخم مرغ» روزی این داستان به سرانجام برسد.
واقعیت این است که نیمی از جمعیت کشور -که عددی بیش از 30 میلیون را شامل می شود- خانم ها هستند و در جامعه ی مدرن امروز زندگی رنگ دیگری یافته لزوم کار برای زن ها و مردها به یک میزان احساس می شود. نگاهی به افکار عمومی می گوید؛ اغلب مردم به برابری زن و مرد در استخدام اعتقاد دارند، اگر چه در پاره ای نکات اختلاف عقیده وجود دارد.
دکتر محمد تقی صیادی در این باره به «فرصت امروز» می گوید:« از نظر من، به جز موارد خاص که نیرو و قدرت بدنی حرف اول را می زند، در بقیه موارد زن و مرد باید به طور مساوی استخدام شوند» او که فیزیوتراپیست است و با مردان و زنان بسیاری به طور مستقیم در ارتباط است، موارد خاص را این چنین می شمرد:«منظور از موارد خاص؛ مشاغلی نظیر رانندگی با ماشین های سنگین و مکانیکی آن و شغل هایی که به ماموریت های طولانی و دور از خانه نیاز دارد، است.» صیادی البته منکر استثنائات نیز نمی شود.
اما چه اتفاقی می افتد که علی رغم اینکه قائم مقام وزیر کشور می گوید:«ابلاغیه ای را که شهرداری به آن استناد کرده است، مربوط به سالها قبل است و آنچه در اداره ها می گذرد، این است که حضور زنان کنار مردان در ضوابط و چارچوب های رسمی و شرعی است» دوباره دستورالعمل هایی نظیر آنچه اتفاق افتاد را شاهدیم! آیا تصمیم گیران از حضور روز افزون زنان در جامعه متضرر می شوند؟ آیا زن ها قدرت ریاست و مدیریت ندارند؟ آیا حضور زن ها تاثیری بر اشتغال مرد ها دارد؟
آدینه . پ در این باره اعتقاد دارد:«بعضی از زن ها، خيلي از مردها باهوش تر و مدبرترند و مديريت بالايي هم دارند» او با اشاره به کافی نتی که راه اندازی کرده، می گوید:« من شخصا بدون هيچ تكيه گاهي، با وام گرفتن و كلي دوندگي كارم را شروع كردم. خيلي از آقايان را مي شناسم که درس و دانشگاه شان تمام شده؛ اما هنوز از پدرشان پول توجيبي مي گيرند.» اگر چه این خانم، فعال بخش خصوصی است؛ اما شاید اگر نگاه جنسیتی حاکم نبود او نیز می توانست یک کارمند زن باشد، با این حال بد نیست از دیدگاه دیگری نیز موضوع را مورد بررسی قرار دهیم.
اشکان خوش سرور -که هنرمندی اهل تئاتراست- در این باره می گوید:« بدون شک این طرح فرصت های برابر شغلی را با خاک یکسان می کند و افکار عمومی؛ نباید بگذارند با هر عنوانی در سازمان ها و ارگان ها عمومیت و گسترش یابد»او در خصوص گماردن بانوان در پست های مدیریتی و حساس نیز می گوید:« تفکیک جنسیتی برای انتصاب در پست های حساس قائل نیستم، همانطور که حداقل در کشورهای دیگر، این موضوع امر عجیبی نیست»
اما گلی ابراهیمی، موضوع را فراتر از این حرف ها می داند، او معتقد است:« بعضی از قوانین در قانون اساسی دست و پاگیر است و جدای از پست هایی نظیر ریاست جمهوری و قضاوت که برای زنان ممنوع است، بانوان ایرانی نمی توانند در مشاغلی نظیر خلبانی و مهندسی پرواز فعالیت کنند»
اگر چه دو موضوع اول مطرح شده در قانون آمده است؛ اما «خلبان شدن و مهندس پرواز بودن» چندان در قانون پیش بینی نشده است و به گفتۀ «یک مهندس پرواز» زنان بسیاری به عنوان خلبان و مهندس پرواز در جهان مشغول اند، امیر . ی در این باره می گوید:«پیش از انقلاب قرار بود از بانوان نیز دانشجو پذیرفته شود؛ اما پس از آن این موضوع منتفی شد» او همچنین می افزاید:«از نظر مقررات هوایی مسلما مشکلی وجود ندارد.»
اشرف دخت صابری که از اهالی ادبیات و دبیر آموزش و پرورش است، دیدگاهی متفاوت دارد و می گوید:« اگر به جای جنسیت، اطرافیان مان را همنوع و انسان ببینیم، آن وقت به ارزش هایی که می آفرینند، نگاه می کنیم و از آن ارزش ها در بهبود و پیشرفت اجتماعی بهره می بریم. تا وقتی تضاد جنسیت مطرح باشد، تضاد های دیگر هم رخ خواهد داد.»اگر چه بسیاری از مردان و زنانی که در این گزارش مخاطب قرار گرفته اند از برابری جنسیتی حمایت کرده اند؛ اما مشکلاتی نیز در این میان وجود دارد.
محمد .گ در این مورد عقاید جالبی دارد، او می گوید:« چه بخواهیم و چه نخواهیم -مردسالاری کاری- در جامعه ما وجود دارد. اگر چه مانند گذشته در خانه حرف، حرفِ پدر نیست؛ اما توقع کار و پول در آوردن از مرد است.» او همچنین معتقد است:«سرکوفتِ نبود در آمد را به مرد می زنند. در جامعه ای که مردان کار ندارند، با دادن کار به بانوان تنها بخشی از پتانسیل تشکیل خانواده از دست می رود. بانوان برای استخدام به حقوقی بسیار کمتر از مردان تن در می دهند، این امر سبب کاهش در آمد و از دست رفتن نیروی کار مردان شده و به ناچار برای کسب درامد به مجبور به کاهش دستمزد می شوند و به همین سبب مردان(ناراضی از حقوق دریافتی) دل به کار نمی دهند.»
اگر چه شاید بخش هایی از عقاید این شهروند تند به نظر بیاید؛ اما قسمت هایی از آن به نظر چندان بی راه نیست و بارها اتفاق افتاده که مدیران نه بر اساس لیاقت، که بر اساس مولفه هایی نظیر میزان حقوق درخواستی استخدام کرده اند.
سید رضا حسینی دیگر شهروندی که به پرسش «فرصت امروز» پاسخ داده است، می گوید:« هنوز هم آدم هایی هستند که به جای شایسته سالاری به جنسیت نگاه می کنند. تا زمانی که زن را جنس دوم بدانند و مرد را جنس اول، چنین روندی وجود دارد»
البته تنها این شهروند نیست که چنین نظری دارد، بسیاری از مخاطبان از جمله صادق بابایی (از دبیران آموزش و پرورش) که سالها تجربۀ کار با همکاران خانم را در کارنامۀ شغلی دارد نیز شایسته سالاری را ملاک می داند و می گوید:«خیلی ابلهانه است که به جای شایسته سالاری به جنسیت افراد توجه کنیم. من توجه کرده ام مدیریت خانم ها در بسیاری از امور دقیق تر و بهتر از آقایان است؛ اما بعضی از کارها هم فقط مخصوص آقایان است.» او البته می پذیرد که شرایط جسمانی، وظایف مادر شدن و فرزند آوردن برای بانوان محدودیت هایی ایجاد می کند.
حال با توجه به همه موارد می توان به نتیجه رسید که بسیاری از اظهار نظرهای غیر رسمی ریشه در اقدامات کارشناسی نشده دارد. در یک سو مردانی هستند که فکر می کنند با استخدام زنان جا برای استخدام آن ها تنگ خواهد شد، در سوی دیگر زنانی که فکر می کنند مسبب همۀ نامرادی های شان جامعۀ مردسالار است؛ اما باید به یاد داشت که به جز مواردی خاص(که البته این سالها دارد فراگیر می شود) بار مالی خانواده بر دوش مردان است.
با این همه نمی توان منکر نقش مدیرانی شد که فکر می کنند به دلیل حقوق پایین تر بانوان- و هزینۀ کمتری که می پردازند- می توانند به اقتصاد حوزۀ مدیریت شان کمک کنند و این خود به «عدم شایسته سالاری» دامن می زند. توجه داشته باشیم شایسته سالاری را با «زن سالاری یا مرد سالاری» اشتباه نگیریم و به یاد داشته باشیم «استیفای حقوق زنان» بسیاری از اوقات منجر به از دست رفتن جایگاه انسانی زن می شود و این از دید نگارنده قطعا تفاوت اساسی با مباحثی نظیر «تفکیک جنسیتی و ممنوعیت استخدام بانوان» دارد.
در یک جمع بندی کلی می توان گفت وقت آن رسیده تا به جای شعار به عمل برسیم. اگر مقام تصمیم گیر هستیم بر اساس لیاقت استخدام کنیم. اگر مالک کارخانه یی هستیم و به دنبال مدیر می گردیم به رزومه و برنامه های متقاضیان پست مدیریت توجه کنیم، نه زن یا مرد بودن او، اگر کارمند می خواهیم به جنسیت او(و بالطبع میزان حقوق درخواستی اش) نگاه نکنیم. ما پیش از زن یا مرد بودن انسانیم و بهتر است خصوصا برای استخدام کارمند(چه در بخش خصوصی یا دولتی) بر اساس نیازمان متقاضیان را گزینش کنیم نه با دیدگاه جنسیتی، فامیلی و هر وابستگی یا دلبستگی دیگر که این می تواند «مجموعه ای کارآ و کارمندانی پاسخگو» مسئولیت پذیر را گرد هم بیاورد


۱۳۹۳ مرداد ۱۹, یکشنبه

پیکی برای تبلیغ تجاری


رمز موفقیت آگهی نامه های پر طرفدار

افشین معشوری/روزنامه فرصت امروز/ یکشنبه 19 امرداد93

خیابان ها، کوچه ها، دیوارها و حتی تا داخل حیاط! پر از تراکت های گوناگون در سایز های مختلف بود. تبلیغات به شکل قدیمی، البته تاریخ مصرف خود را داشت؛ اما بیش از ده سالی است که شکل تازه ای از تبلیغ پا گرفته که هنوز به طور صد در صد نتوانسته است رقیب(تراکت ها) را از میدان به در کند. پیک های تبلیغاتی که امروز در شهرهای مختلف کشور در ابعاد و کیفیت گوناگون منتشر می شوند، شکل تازه ای از تبلیغ است که البته می باید ناشر، مجوز تاسیس «کانون آگهی و تبلیغات» را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته باشد.

اولین کانون آگهی و تبلیغ  در «ایران» سال ۱۳۱۶ راه اندازی شد و به طور رسمی نیز به عضویت اتحادیه مؤسسات تبلیغاتی انگلستان و اتحادیه بین المللی تبلیغات ایالات متحده درآمد. با انقلاب ۱۳۵۷ایران، فعالیت شرکت های تبلیغاتی عملاً به نوعی متوقف شد. با این همه در  سال ۱۳۵۸ شورای انقلاب با تصویب آیین نامه تأسیس و نظارت بر نحوه کار و فعالیت کانون های آگهی و تبلیغاتی اتفاق تازه ای را در تاسیس و فعالیت کانون های آگهی و تبلیغات رقم زد؛ اما به دلایل سیاسی و اقتصادی خاص و واردات کالا، این فعالیت مسکوت ماند تا  زمان خاتمه جنگ و دوران سازندگی که با رشد فعالیت های اقتصادی -در اوایل دهه هفتاد- می طلبید تبلیغات تجاری افزایش یابد.

 معاونت امور مطبوعاتی و تبلیغاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از سال ۱۳۷۲ تا کنون ساماندهی فعالیت کانون های تبلیغاتی را در دستور کار قرار داد و با اخذ آزمون، مجوز تاسیس و فعالیت این گونه کانون ها را صادر می کند، که در یک دهه اخیر از دل آن محصولی بیرون آمد که بیشتر به «پیک» معروف و مشهور است، اگر چه با نام های دیگری نیز شناخته می شود که در واقع برگرفته از واژه های مختلف تبلیغ است.

از بحث راه اندازی که بگذریم، بی شک چنین موسساتی با هدف عرضه ی کالا و خدمات وارد چرخه ی اقتصاد می شوند و اگر تقاضا وجود نداشته باشد، هیچ عرضه کننده ای قادر به ادامه حیات نخواهد بود. جالب اینجاست که اگر در گذشته اصناف خاصی اقدام به انتشار تراکت، بروشور و یا تبلیغاتی نظیر این ها می کردند، امروز در پیک های تبلیغاتی طیف گسترده تری از مشاغل را شاهدیم. پزشکان، اغذیه فروشی ها، آرایشگاه ها، باشگاه های ورزشی، صادر کنندگان، وارد کنندگان، کلوب های زیبایی، مشاغل خانگی نظیر آشپزخانه ها، شوهای لباس و... اما برای سفارش آگهی چه باید کرد و چه قیمتی پرداخت؟

 این البته بسته به پیکی است که به آن سفارش می دهیم. شاید در شهرستان ها و یا محلات پایین دستِ تهران بتوان با 10 تا 30 هزارتومان هم آگهی سفارش داد؛  اما در بعضی از پیک هایی که در تهران منتشر می شود، قیمت ها بسیار بالاتر از این است و بسته به محل درج آگهی(در صفحات ابتدایی یا انتهایی و روی جلد یا پشت جلد) قیمت ها نیز متفاوت است و این البته چیز عجیبی و غریبی نیست.

معدودند پیک هایی که چنین قیمت هایی دارند و در کار خود نیز موفق اند و مشتریان نیز با رغبت آگهی سفارش می دهند. مسئول یکی از این کانون ها در باره قیمت ها می گوید:« خدمات و محصولات پیک ما دارای تعرفه خاص خود است، تعرفه را هم می‌توانید از مشاوران مان دریافت کنید و هم  از طریق سایت که تاریخ اعتبار هر کدام نیز  درکنار آن نوشته شده ‌است» اگر چه اغلبِ این کانون ها به طور شفاهی آگهی می گیرند و منتشر می کنند؛ اما تعدادی از آن ها نیز به طور حرفه ای عمل کرده و قرار داد منعقد می شود.

 مشاور یکی از این شرکت ها می گوید:«قراردادی را با درنظرگرفتن خواسته‌ها در سه نسخه آماده می کنیم  و پس از تایید و امضای -سفارش‌دهنده و مشاور به عنوان نماینده کانون- یک نسخه از آن در اختیار هر یک قرار می‌گیرد.» او همچنین می افزاید:«در این قرارداد مواردی مانند: زمان چاپ آگهی، اندازه آگهی و همه‌ آنچه که ما متعهد به انجام آن هستیم، مشخص است.»

راشین .م که وارد کننده جزئی و فروشنده لباس های خارجی است و اغلب به یکی از همین پیک ها آگهی سفارش می دهد، می گوید:«قیمت ها بسیار گران است و مثلا برای یک کادر کوچک داخلی باید چیزی در حدود دویست تا سیصد هزار تومان پرداخت و این برای من که پس از فارغ التحصیلی در رشته ارتباطات کار مناسبی نیافتم و ناچار به چنین کاری روی آوردم، بسیار گران است» البته این نرخ برای صفحات داخلی است. گاهی قیمت ها تا چند میلیون نیز در نوسان است، به عنوان مثال یکی از همین کانون ها قیمت های دو میلیونی و سه میلیونی را نیز در تعرفه اش گنجانده است و این برای هر شغلی قابل پرداخت نیست. این فروشنده در ادامه می گوید:«شاید برای بعضی از مشاغل که روزانه درآمدشان چندین میلیون است، این مبالغ قابل پرداخت باشد؛ اما برای من که باید از پس مخارج اجاره، رفت و آمد به کشورهای مبدا، هزینه های بنجلی و...برآیم، نه تنها ممکن نیست که همین حالا هم توانفرساست.»

بعضی از این کانون ها بسته های تشویقی نیز برای مشتریان در نظر می گیرند، به عنوان مثال شرکتی در تهران اعلام کرده است؛ پس از درج 5 و 10 بار آگهی  در هر یک از محصولات پیک، به ترتیب 5 و 10 درصد تخفیف نسبت به تعرفه لحاظ می‌شود. و اگر این سفارش به طور سالانه تکرار شود تخفیف های دیگری نیز در نظر گرفته می شود، به طوری که با پیش سفارش آگهی تا یک سال آینده( با ارائه چک آگهی) از افزایش تعرفه  سال بعد معاف می شوند و این شکل تازه ای از جذب مشتری است.

جانِ کلام اینکه؛ اگر چه کانون ها بسیاری اقدام به «انتشار پیک یا چیزی شبیه» این کرده اند؛ اما همۀ آن ها موفق نیستند. دلیل موفقیت بعضی از کانون ها را باید در عملکرد آن ها جست و جوکرد. تیراژ بعضی از این  پیک ها 20 هزار نسخه در هر شماره است و از طریق سیستم پخش شخصی؛ در مناطق تحت فعالیت توزیع می‌شود. یک کندوکاو سادۀ میدانی نشان می دهد تنها چند پیک -که شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نرسند- بسیار در کار خود موفق هستند و دلایل آن را کارشان نشان می دهد.

این پیک ها به کیفیت کار اهمیت می دهند،  محصولات شان را با کاغذهای خوب با کیفیت چاپ بسیار بالا منتشر می کنند، در محله های مختلف شهری که در آن فعالیت دارند؛ پخش می کنند و دیگر اینکه چینش آگهی ها، انتخاب کادرها و دیگر عوامل چاپ و نشر را به طور حرفه ای رعایت می کنند و این خود باعث می شود به عنوان مثال تولیدات شان روی میز اتاق انتظار پزشکان که شاید مهم ترین جایی است که دیده می شوند، همیشه حاضر باشد. برای بهروزی در نشر پیکی موفق و کارآمد؛ عواملی مانند خلاقیت، کیفیت، صداقت  و ...لازم است. چیزی که به نظر می رسد ظرفیت آن را دارد که تبلیغات را یک کاسه کند تا به جای زیرپا ماندن کاغذهای بدقواره و بی قواره در پیاده روها و حیاط منازل، جزوه های شکیل و قابل نگهداری برای مدت طولانی تولید شوند و از هرز رفتن کاغذ نیز جلوگیری شود.

 

۱۳۹۳ مرداد ۱۲, یکشنبه

به سلامت، سفرت خوش


عقل خودمان را در سفر جا نگذاریم!

افشین معشوری/ امید جوان شنبه 18 امرداد 1393

این روزها مسافرت های تابستانی به شکل جدی تری آغاز شده است. ناگفته پیداست در کنار سفرهای زیارتی که اغلب خانواده ها تمایل به انجام آن دارند؛ استفاده از جنگل و دریا انتخاب دیگری است که هواخواهان بسیاری دارد و هم اکنون که تا پایان تعطیلات تابستانی حدود 50 روز باقی است ساحل دریای کاسپی* در شهرهای مختلف سه استان ساحلی گیلان، مازندران و گلستان شاهد حضور پرشمار هموطنان مان خواهد بود. اما هر ساله با آغاز مسافرت های تابستانی شاهد حوادث زیادی برای  مسافران هستیم. غرق شدن در دریا، کمبود امکانات رفاهی، تصادفات جاده ای، گرانی های بی رویه و....مشکلتی است که با کمی   تدبیر می توان جلوی بسیاری ازآنها را گرفت و سفر به یاد ماندنی ای را رقم زد.
غرق شده ها
سازمان پزشکی قانونی سال گذشته در همین روزها( 8 مرداد 1392 )اعلام کرد تنها در تیرماه همین سال 83 نفر در دریای کاسپی(خزر) غرق شده اند که نسبت به سال پیش از آن که 43 نفر بوده است رشد 93 درصدی داشته است؛ اما شاید جالب باشد بدانیم که غرق شدگی تنها در استان هایی که دریا دارند، اتفاق نمی افتد. گزارش ها نشان می دهد؛ در بعضی از شهرها؛ افراد با شنا در رودخانه ها، کانال هاي آب، استخرها، درياچه هاي مصنوعي و اطراف سدها، درياچه هاي طبيعي و... غرق شده اند.
مازندران، گیلان و خوزستان رکورددار
آمارهای سال 92 نشان می دهد استان مازندران بيشترين آمار غرق شده ها  را داراست، اين استان البته در سال هاي پيش نيز هميشه ركورددار بوده است،  به طوري كه در سال 91 تعداد 215 نفر در آب های این استان غرق شده اند. براساس آمار سازمان پزشكي قانوني در سه ماهه اول سال 92، از مجموع غرق شدگان، 98 درصد در مناطقي زيرآب رفته اند كه طرح سالم سازي دريا صورت نگرفته است. و این نشان از یک بی توجهی و سهل انگاری دارد. همین آمارها همچنین به ما می گوید پس از مازندران، خوزستان با 143 و گیلان 107 در رده های بعدی قرار می گیرند.
نقبی تاسف برانگیز
هدف چیست؟ بار و بنديل خود را مي بندیم و سوار خودرو مي شویم تا چند روزی با هدف تفريح، شادي وتمدد اعصاب روانه ی جنگل و دریا شویم؛ اما يك بي احتياطي کوچک، يك لجاجت گاه کودکانه و البته در پاره یی اوقات يك حادثه پيش بيني نشده، سفر را براي مان تلخ خواهد کرد. هنوز داستان هفت جوان كه در قالب اردوي هيئت محله شان به سفر شمال رفته بودند و در آب هاي خزر گرفتار شدند و جنازه شان به تهران بازگشت، از خاطره ها پاک نشده است.
طرح سالم سازی
هر ساله با آغاز فصل شنا، در شهرهای ساحلی  طرح سالم سازي دريا اجرا می شود تا علاقه مندان در محل هاي مجاز با خيال راحت شناكنند؛  اما بي توجهي برخي، باعث بروز اتفاقاتی می شود که جبران آن ممکن نیست، خبرها می گوید:  از 63 مورد غرق شده سه ماهه اول سال 92 در استان مازندران، تعداد 55 نفر در خارج از طرح سالم سازي و از مجموع 29 مورد غرق شده استان گيلان در همين زمان، تعداد 16 نفر در محدوده غير مجاز شنا كشته شده اند.
ساحل های پرخطر برای شنا
 همان طور که می دانیم  ساحل خزر  بخش گسترده اي از شمال کشورمان را در بر می گیرد و از میان این مناطق، بعضی شان بسیار خطرناک اند.  طبق آمار موجود، ساحل نور با 29 كشته خطرناك ترين ساحل در سه ماهه اول سال 92 لقب گرفته، پس از اين ساحل، ساري، محمودآباد و بابلسر هركدام با 9 مورد، ساحل بندرانزلي با هفت مورد و ساحل فريدونكنار با شش غرق شده؛ صاحب بيشترين آمار مرگ و مير بوده اند؛  اما پس از سه استان یاد شده، فارس با 64 ، خراسان رضوي با 50 ، گلستان با 45 و اصفهان با 42 غرق شده بیشترین آمار را  دارند. که البته برخلاف باور عمومی، بانوان نیز درصد زیادی از این آمار را به خود اختصاص می دهند. از مجموع يك هزار و 74 نفر غرق شده در سال 91 ، تعداد 892 مرد و 182 زن بودند.
  در این حال شاید بد نباشد دوباره به آغاز سفر برگردیم و مراحل را یک به یک بررسی کنیم تا سفر بی خطر و ایمنی داشته باشیم، زیرا غرق شدن در دریا تنها اتفاق ناگوار سفرهای تابستانی نیست.
بررسی فنی اتومبیل
اغلب وقتی به سفر می رویم غافل از آن هستیم که اصولا رانندگی در جاده بسیار متفاوت با شهرهاست. سرعت اتومبیل در شهرها محدود است و موانعی مانند سرعت گیر بیشتر است،  در نتیجه شدت برخوردها و حوادث کم تر و خسارت ها نیز جزئی تر است به همین دلیل رسیدگی به امکانات فنی پیش از سفر می باید دستور کار قرار گیرد و جزئی ترین آن ها را نیز نباید فراموش کرد. رسیدگی به روغن موتور، سیستم ترمز، آب پاش، چراغ ها و باد لاستیک ها، خصوصا لاستیک زاپاس که اغلب فراموش می کنیم گاهی آن را از محل مخصوص در بیاوریم و میزان بادش را  امتحان کنیم. مَثَل عامیانه ای این سال ها باب شده که می گوید «رفیق زاپاس ماشین نیست که هر وقت نیازش داریم به سراغش برویم» که این خود البته بی توجهی بسیاری از ما را در سرکشی ادواری به لاستیک زاپاس می رساند، چنانکه بارها مشاهده شده راننده ای کنار جاده معطل زاپاس مانده است.
جاده دشمن نیست
باور کنیم جاده دشمن ما نیست که با سرعت زیاد می خواهیم تمامش کنیم و از شرش راحت شویم. راننده کناری هم احتمالا قاتل عزیزان مان نیست. او هم یکی از ماست که به دلایلی نظیر ماشین خوب تر، حساب بانکی پر و پیمان تر، بومی بودن در منطقه ای که در حال رانندگی در آن هستیم، سابقه ی بیشتر در رانندگی و... توقع دارد ما مقابلش کوتاه بیاییم و احتمالا به نفع او سرعت مان را کم کنیم. رانندگان حرفه ای در این مواقع می گویند:«اگر یک پاره آجر را هم روی پدال گاز بگذاریم، ماشین مان راه می رود، مهم این است که وقت خطر چطور آن را مهار کنیم» صبر داشته باشیم، با احتیاط برانیم، چراغ زدن های رانندگان پشت سرمان  را که بسیار از اوقات ناحق است، کلافه نشویم، سبقت بیجا نگیریم، شانه خاکی جاده را محلی برای زرنگی خودمان فرض نکنیم و خاک به خورد دیگران ندهیم، قوانین را محترم بشماریم تا خانواده مان را که می خواهند فارغ از هر چیز، چند روزی خوش بگذرانند، نگران نکنیم.
مقصد اولیه
حالا به سلامت به مقصد رسیده ایم. اولین کاری که باید کرد اینکه به یاد بیاوریم این جا دیگر جاده نیست. همان طور که پیش تر گفته شد قواعد رانندگی در جاده و شهر تفاوتی اساسی دارد. سرعت را کنترل کنیم. پیش از رسیدن به میدان ها سرعت مان را کم و مسیرمان را مشخص کنیم. به یاد بیاوریم بسیاری از راننده هایی که هم اکنون دور و بَرِمان رانندگی می کنند وضعیتی مشابه ما دارند و ساعت ها پشت فرمان بوده اند و راننده های محلی هم صاحب خانه اند و ما میهمان، احترام به صاحب خانه در واقع احترام به خودمان است.
اسکان
خوشبختانه در یکی دو سال اخیر در بسیاری از شهرها راهنمایانی برای اسکان مسافران در نظر گرفته شده است. اگر پیش از حرکت هتل، مُتل، مسافرخانه یا ویلایی را برای اسکان رزرو نکرده ایم و مکان شخصی نداریم، بهتر است به افرادی که از طرف سازمان گردشگری در «ورودی شهرها» حضور دارند، مراجعه کنیم و از این طریق اقدام کنیم. اگر می خواهیم چادر بزنیم؛ توجه داشته باشیم محل چادر را طوری انتخاب کنیم که برای اجابت مزاج، شستشو، تهیه غذا و... مشکلی نداشته باشیم و صد البته مکان هایی را انتخاب نکنیم که سد معبر محسوب می شود و یا از لحاظ جغرافیایی ممکن است محل تردد اراذل و اوباش باشد.
استراحت مناسب و ادامه سفر
اغلب حوادث رانندگی از استراحت ناکافی رانندگان سرچشمه می گیرد. بهتر است خواب کافی داشته باشیم. تعجیل در رانندگی اصلا خوب نیست. به یاد داشته باشیم آمده ایم از مناظر کوه، دریا، جنگل و حتی در بعضی نقاط کویر استفاده کنیم. رانندگی با سرعت بالا به هیچ عنوان در سفرهای تفریحی توجیهی ندارد. گاهی ایستادن در بیابانی برهوت و نشستن زیر سایه تک درختی، می تواند خاطره شیرین سال های آینده مان باشد. با عجله این امکان را از خود و همسفرمان مان دریغ نکنیم.
اگر به دریا می روید
شما احتمالا قهرمان شنای المپیک نیستید، که اگر هم باشید شنا کردن در دریا بسیار متفاوت با شنا در استخرهای استانداردی است که قبلا تجربه کرده اید. بسیاری از کسانی که مغلوب دریا می شوند در یک رودرواسی و گاهی رو کم کنی، کاری را که نباید، می کنند! این یعنی خطر کردن تا سر حد مرگ که البته چیزی جز افسوس و آه برای خانواده و همراهان به ارمغان ندارد. شنا در محل های مجاز و یا نهایتا مکان هایی که دیگران نیز در انجا حضور دارند، می تواند قوت قلبی مسافران باشد.

اگر به کوه و جنگل می روید
به یاد داشته باشید طبیعت عطیه ای الهی است. قرار نیست بعد از شما محل استقرارتان را خاک برداری کنند و ابنیه بسازند. رها کردن ظروف مختلف پلاستیکی، شکستن شاخه های درختان، آتش زدن بخشی از طبیعت و رها کردن ان به حال خود، متاسفانه معضلی است که همواره علاقه مندان به طبیعت با ان دست و پنجه نرم می کنند. به یاد داشته باشیم مراتع  و جنگل ها میراث مشترکی برای ما  انسان ها و گونه های جانوری است. بسیار دیده شده آب دریاچه ها، نهرها، رودخانه ها آن چنان به زباله آلوده شده که حتی به طور اضطراری نمی توان از آب آن استفاده کرد.
سخن پایانی
یک بار امتحان کنیم. از درون خودرو زباله پرتاب نکنیم. برای این کار می توانیم با نصب دو کیسه پلاستیکی در بخش هایی از اتومبیل که مهیای این کار است(مانند دسته  صندلی یا قفل داشبورد) به نظافت محیط کمک کنیم و کار فرهنگی را از جمع کوچک خانواده خودمان شروع کنیم، کار سختی نیست. به جای ویراژ دادن موزیکی ملایمی درون پخش قرار دهیم، هر چند دقیقه یک بار با لبخند به اطرافیان مان نگاه کنیم و چیزی بگوییم تا آن ها هم در شادی سفر با ما همراه شوند. تجربه نشان داده توقف کوتاه مدت در نقاط سر سبز و نوشیدن چای یا دیکر نوشیدنی ها کمک شایانی در شادی ادامه سفر خواهد داشت. در دریا؛ نترسیم از اینکه دیگران فکر می کنند ما می ترسیم. بیش از آنچه در توان مان است جلوتر نرویم، اصولا دریای جای شنا به معنایی که در استخرها رایج است، نیست، نهایتا می توان نام آب درمانی را روی آب تنی کردن در دریا گذاشت. سفر خوش خواهد گذشت؛ اگر بخواهیم و این نه به داشتن ویلایی اختصاصی مربوط است و نه داشتن اتومبیل آنچنانی! یقینا تدبیر و تدبّر در سفر باعث آرامش خاطر ما و خانواده مان خواهد شد. با بی احتیاطی لحظات خوش مان را به کابوسی برای همه عمر تبدیل نکنیم.
·        بسیاری از پژوهشگران -از جمله دکتر عنایت الله رضا- معتقدند نام واقعی دریاچه خزر در واقع «کاسپی» است و نام هایی نظیر دریای مازندران و خزر در سده اخیر بر آن نهاده شده، اگر چه کمی پیش تر طبرستان نیز نامیده شده بود.