«زنان بهترند یا مردان»
افشین معشوری/ روزنامه ی فرصت امروز/ چهارشنبه29 امرداد 93
مشخص نیست موج جداسازی مرد و زن از کجا آغاز شده و هدفش چیست؛ اما مطمئنا این در ادامه ی همان «ممنوعیت استخدام زنان» در ادارت است که چندی پیش رسانه یی شد و حالا ی...کی دو ماهی است که مرتب از تفکیک جنسیتی در رسانه ها می شنویم و می خوانیم. یک روز شهردار تهران، یک روز نمایندگانی چند به حمایت از او و البته واکنش شخصیت ها و مردم؛ اما قانون چیز دیگری می گوید و هیچکدام از این اظهار نظرها منطبق بر قانون نیست. در این میان قائم مقام وزیر کشور تا حدودی ماجرا را می شکافد، مرتضی میر باقری در این زمینه معتقد است:«اگر زنان و مردان در محیطی کنار هم کار می کنند، به معنای این نیست که فعالیت آنان خلاف قانون، شرع و غیرت دینی است»اما موضوع چیست؟ انگار قرار نیست مانند «پرسش مرغ و تخم مرغ» روزی این داستان به سرانجام برسد.
واقعیت این است که نیمی از جمعیت کشور -که عددی بیش از 30 میلیون را شامل می شود- خانم ها هستند و در جامعه ی مدرن امروز زندگی رنگ دیگری یافته لزوم کار برای زن ها و مردها به یک میزان احساس می شود. نگاهی به افکار عمومی می گوید؛ اغلب مردم به برابری زن و مرد در استخدام اعتقاد دارند، اگر چه در پاره ای نکات اختلاف عقیده وجود دارد.
دکتر محمد تقی صیادی در این باره به «فرصت امروز» می گوید:« از نظر من، به جز موارد خاص که نیرو و قدرت بدنی حرف اول را می زند، در بقیه موارد زن و مرد باید به طور مساوی استخدام شوند» او که فیزیوتراپیست است و با مردان و زنان بسیاری به طور مستقیم در ارتباط است، موارد خاص را این چنین می شمرد:«منظور از موارد خاص؛ مشاغلی نظیر رانندگی با ماشین های سنگین و مکانیکی آن و شغل هایی که به ماموریت های طولانی و دور از خانه نیاز دارد، است.» صیادی البته منکر استثنائات نیز نمی شود.
اما چه اتفاقی می افتد که علی رغم اینکه قائم مقام وزیر کشور می گوید:«ابلاغیه ای را که شهرداری به آن استناد کرده است، مربوط به سالها قبل است و آنچه در اداره ها می گذرد، این است که حضور زنان کنار مردان در ضوابط و چارچوب های رسمی و شرعی است» دوباره دستورالعمل هایی نظیر آنچه اتفاق افتاد را شاهدیم! آیا تصمیم گیران از حضور روز افزون زنان در جامعه متضرر می شوند؟ آیا زن ها قدرت ریاست و مدیریت ندارند؟ آیا حضور زن ها تاثیری بر اشتغال مرد ها دارد؟
آدینه . پ در این باره اعتقاد دارد:«بعضی از زن ها، خيلي از مردها باهوش تر و مدبرترند و مديريت بالايي هم دارند» او با اشاره به کافی نتی که راه اندازی کرده، می گوید:« من شخصا بدون هيچ تكيه گاهي، با وام گرفتن و كلي دوندگي كارم را شروع كردم. خيلي از آقايان را مي شناسم که درس و دانشگاه شان تمام شده؛ اما هنوز از پدرشان پول توجيبي مي گيرند.» اگر چه این خانم، فعال بخش خصوصی است؛ اما شاید اگر نگاه جنسیتی حاکم نبود او نیز می توانست یک کارمند زن باشد، با این حال بد نیست از دیدگاه دیگری نیز موضوع را مورد بررسی قرار دهیم.
اشکان خوش سرور -که هنرمندی اهل تئاتراست- در این باره می گوید:« بدون شک این طرح فرصت های برابر شغلی را با خاک یکسان می کند و افکار عمومی؛ نباید بگذارند با هر عنوانی در سازمان ها و ارگان ها عمومیت و گسترش یابد»او در خصوص گماردن بانوان در پست های مدیریتی و حساس نیز می گوید:« تفکیک جنسیتی برای انتصاب در پست های حساس قائل نیستم، همانطور که حداقل در کشورهای دیگر، این موضوع امر عجیبی نیست»
اما گلی ابراهیمی، موضوع را فراتر از این حرف ها می داند، او معتقد است:« بعضی از قوانین در قانون اساسی دست و پاگیر است و جدای از پست هایی نظیر ریاست جمهوری و قضاوت که برای زنان ممنوع است، بانوان ایرانی نمی توانند در مشاغلی نظیر خلبانی و مهندسی پرواز فعالیت کنند»
اگر چه دو موضوع اول مطرح شده در قانون آمده است؛ اما «خلبان شدن و مهندس پرواز بودن» چندان در قانون پیش بینی نشده است و به گفتۀ «یک مهندس پرواز» زنان بسیاری به عنوان خلبان و مهندس پرواز در جهان مشغول اند، امیر . ی در این باره می گوید:«پیش از انقلاب قرار بود از بانوان نیز دانشجو پذیرفته شود؛ اما پس از آن این موضوع منتفی شد» او همچنین می افزاید:«از نظر مقررات هوایی مسلما مشکلی وجود ندارد.»
اشرف دخت صابری که از اهالی ادبیات و دبیر آموزش و پرورش است، دیدگاهی متفاوت دارد و می گوید:« اگر به جای جنسیت، اطرافیان مان را همنوع و انسان ببینیم، آن وقت به ارزش هایی که می آفرینند، نگاه می کنیم و از آن ارزش ها در بهبود و پیشرفت اجتماعی بهره می بریم. تا وقتی تضاد جنسیت مطرح باشد، تضاد های دیگر هم رخ خواهد داد.»اگر چه بسیاری از مردان و زنانی که در این گزارش مخاطب قرار گرفته اند از برابری جنسیتی حمایت کرده اند؛ اما مشکلاتی نیز در این میان وجود دارد.
محمد .گ در این مورد عقاید جالبی دارد، او می گوید:« چه بخواهیم و چه نخواهیم -مردسالاری کاری- در جامعه ما وجود دارد. اگر چه مانند گذشته در خانه حرف، حرفِ پدر نیست؛ اما توقع کار و پول در آوردن از مرد است.» او همچنین معتقد است:«سرکوفتِ نبود در آمد را به مرد می زنند. در جامعه ای که مردان کار ندارند، با دادن کار به بانوان تنها بخشی از پتانسیل تشکیل خانواده از دست می رود. بانوان برای استخدام به حقوقی بسیار کمتر از مردان تن در می دهند، این امر سبب کاهش در آمد و از دست رفتن نیروی کار مردان شده و به ناچار برای کسب درامد به مجبور به کاهش دستمزد می شوند و به همین سبب مردان(ناراضی از حقوق دریافتی) دل به کار نمی دهند.»
اگر چه شاید بخش هایی از عقاید این شهروند تند به نظر بیاید؛ اما قسمت هایی از آن به نظر چندان بی راه نیست و بارها اتفاق افتاده که مدیران نه بر اساس لیاقت، که بر اساس مولفه هایی نظیر میزان حقوق درخواستی استخدام کرده اند.
سید رضا حسینی دیگر شهروندی که به پرسش «فرصت امروز» پاسخ داده است، می گوید:« هنوز هم آدم هایی هستند که به جای شایسته سالاری به جنسیت نگاه می کنند. تا زمانی که زن را جنس دوم بدانند و مرد را جنس اول، چنین روندی وجود دارد»
البته تنها این شهروند نیست که چنین نظری دارد، بسیاری از مخاطبان از جمله صادق بابایی (از دبیران آموزش و پرورش) که سالها تجربۀ کار با همکاران خانم را در کارنامۀ شغلی دارد نیز شایسته سالاری را ملاک می داند و می گوید:«خیلی ابلهانه است که به جای شایسته سالاری به جنسیت افراد توجه کنیم. من توجه کرده ام مدیریت خانم ها در بسیاری از امور دقیق تر و بهتر از آقایان است؛ اما بعضی از کارها هم فقط مخصوص آقایان است.» او البته می پذیرد که شرایط جسمانی، وظایف مادر شدن و فرزند آوردن برای بانوان محدودیت هایی ایجاد می کند.
حال با توجه به همه موارد می توان به نتیجه رسید که بسیاری از اظهار نظرهای غیر رسمی ریشه در اقدامات کارشناسی نشده دارد. در یک سو مردانی هستند که فکر می کنند با استخدام زنان جا برای استخدام آن ها تنگ خواهد شد، در سوی دیگر زنانی که فکر می کنند مسبب همۀ نامرادی های شان جامعۀ مردسالار است؛ اما باید به یاد داشت که به جز مواردی خاص(که البته این سالها دارد فراگیر می شود) بار مالی خانواده بر دوش مردان است.
با این همه نمی توان منکر نقش مدیرانی شد که فکر می کنند به دلیل حقوق پایین تر بانوان- و هزینۀ کمتری که می پردازند- می توانند به اقتصاد حوزۀ مدیریت شان کمک کنند و این خود به «عدم شایسته سالاری» دامن می زند. توجه داشته باشیم شایسته سالاری را با «زن سالاری یا مرد سالاری» اشتباه نگیریم و به یاد داشته باشیم «استیفای حقوق زنان» بسیاری از اوقات منجر به از دست رفتن جایگاه انسانی زن می شود و این از دید نگارنده قطعا تفاوت اساسی با مباحثی نظیر «تفکیک جنسیتی و ممنوعیت استخدام بانوان» دارد.
در یک جمع بندی کلی می توان گفت وقت آن رسیده تا به جای شعار به عمل برسیم. اگر مقام تصمیم گیر هستیم بر اساس لیاقت استخدام کنیم. اگر مالک کارخانه یی هستیم و به دنبال مدیر می گردیم به رزومه و برنامه های متقاضیان پست مدیریت توجه کنیم، نه زن یا مرد بودن او، اگر کارمند می خواهیم به جنسیت او(و بالطبع میزان حقوق درخواستی اش) نگاه نکنیم. ما پیش از زن یا مرد بودن انسانیم و بهتر است خصوصا برای استخدام کارمند(چه در بخش خصوصی یا دولتی) بر اساس نیازمان متقاضیان را گزینش کنیم نه با دیدگاه جنسیتی، فامیلی و هر وابستگی یا دلبستگی دیگر که این می تواند «مجموعه ای کارآ و کارمندانی پاسخگو» مسئولیت پذیر را گرد هم بیاورد